جدول جو
جدول جو

معنی سیم کشی - جستجوی لغت در جدول جو

سیم کشی
شغل و عمل سیم کش
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
فرهنگ فارسی عمید
سیم کشی
(کُ)
عمل اتلاف کننده و مبذر:
سیم خدا چون بخدا بازگشت
سیم کشی کرد و از آن درگذشت.
نظامی.
آنکه خود را ز رنج و بیم کشی
زرپرستی بود نه سیم کشی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سیم کشی
((کِ))
عمل و شغل سیم کش، مجموعه سیم ها و کلید و پریزهایی که به کمک آن ها برق یا تلفن را به نقاط مختلف ساختمان یا دستگاه می رسانند
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
فرهنگ فارسی معین
سیم کشی
الأسلاك
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به عربی
سیم کشی
Wiry
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سیم کشی
filiforme
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سیم کشی
เส้น
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به تایلندی
سیم کشی
تار دار
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به اردو
سیم کشی
তারের মতো
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به بنگالی
سیم کشی
細い
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سیم کشی
lenye nyuzi
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سیم کشی
tel gibi
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سیم کشی
חוטי
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به عبری
سیم کشی
가는
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به کره ای
سیم کشی
berbenang
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سیم کشی
तारदार
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به هندی
سیم کشی
draadachtig
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به هلندی
سیم کشی
fibroso
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سیم کشی
filamentoso
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سیم کشی
fibroso
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سیم کشی
丝状的
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به چینی
سیم کشی
drutowy
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به لهستانی
سیم کشی
дротовий
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سیم کشی
drahtig
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به آلمانی
سیم کشی
проволочный
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
کشیدن و امتداد دادن سیم برق یا تلفن یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیم کشی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا شبکه تازه، چرک کردن زخم در اثر آب آلوده یا سرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
Wire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
okablować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
прокладати дроти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
verkabeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
прокладывать проводку
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
布线
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
fazer fiação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
cablare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی